loading...
جک.ترول بیاید بخندید
mohammad22 بازدید : 584 شنبه 06 مهر 1392 نظرات (0)

 

مشکل از خود ماست !
واسه کسی که یه قدم واسمون برمی داره،
دو کیلومتر پیاده می ریم . . .
.
.
.
یـه رابـطـه فـقـط مـخـصـوص دو نـفـره…
ولـی بـعـضـی احـمـق ها،
شـمـارش بـلـد نـیـسـتـن !
.
.
.
امــــــــان از روزی که یــــــــه ۲زاری ,
خـــودشو تــــراول فــــــــــرض کنـــــه !
.
.
.
تمـــام
غصــه هــایــی را کـــه بــرایـــت خـــوردم!
بـــالا مــی آورم
طـــعـــم بـــیهودگـــی مــیــداد…!
.
.
.
زمانی آرزوی هر روز دیدنت را داشتم،
اما هر روز ندیدنت آرزوی امروز من است . . !
.
.
.
بعضیا کات مات حالیشون نیست !
فقط دوس دارن بازی کنن !
.
.
.
بعضیا لازمه کنارت نباشن . . !
کنارت که باشن تنهاتری . . !
پس خواهشن نباش . . !
.
.
.
رفتنت را خیالى نیست
فقط مانده ام چگونه در چشمانى به آن زلالى،
جا داده بودى آن همه دروغ را !
.
.
.
عزیزم حتے دیگر نمیخواهم آرزویت باشم…
آرزو میڪنم
“او”
آرزوے تو باشد
و
آرزوی او…
“دیگرے”…
.
.

.
.
گاهی وقتا لازمه از گوشیمون بشنویم…
مشترک مورد نظر آدم نمی باشد…
لطفا قطع کن…
.
.
.
وقتی داشتی میرفتی گفتی دیگه هیچکی رو مثه من نمیتونی پیدا کنی…!
توی دلم گفتم: اتفاقا خوبیش همینه !
.
.
.
از فردا
بیشتر مراقب باش
تقاص ِ
اشک های ِ
امشب ِ من
سنگین تراز
تمام روزهایی است
که عاشقانه گریه کردم…
.
.
.
متن تیکه دار
با وجود تو عشق در من تغییر معنا داده است،
به لجن میکشی واژه ها را . . .
.
.
.
فرق سرت می دونی کجاست ؟
دوست داشتنت دقیقا بخوره همونجا !
.
.
.
از اینکه بعضیا نمیان سمتت ناراحت نشو ، ایراد از تو نیست !
مگس هیچوقت سمت گل نمیره ؛
همیشه میره سمت یه چیزی مث خودش !
.
.

.
.
اگه مهم بودی زیرت خط میکشیدم !
نه دورتــــــ . . .
.
.
.
نمی خواهم بعد از مرگم
به احترامم یک دقیقه سکوت کنی !
اکنون که زبانت نیش دارد ؛
دهنت را ببند … !
.
.
.
نــَـه بــــه دیــروز هــآیی کـــه بودی می اندیشــَمــ
نـــَـه بـــه فـــــَــردآهــآیی کـــه شــآیـَـد بیــــآیی
میخـــــــوآهــَـم امـــروز رآ زنــدگـــی کــُنــمــ
خواســـتی بــآش…
خواســـتی نَبــآش…
.
.
.
اس ام اس نیش دار
وقتی قراره که من برات نقش زاپاس رو بازی کنم
ازم انتظار نداشته باش که
دعایی غیر از پنچر شدنت ، برات بکنم !
.
.
.
ﻛﻼﻍ ﭘﺮ
گنجشک ﭘﺮ
ﻭﻟﻲ ﺗﻮ ﻧﭙﺮ ؛ ﺑﻲ ﺯﺣﻤﺖ “ﮔﻤﺸﻮ” ﻋﺰﻳﺰﻡ …
.
.
.
به بعضیام باید گفت:
اگـــــه حس میکنــی خیلـــــــی بارتـــــه واست” گاری ” بگیرم !
.
.
.
جملات تیکه دار
بعضی جمله ها هستن به مرور تبدیل به دروغ می‌شن
مثله (پنیر تازه رسید) رو شیشه‌ی بقالی
یا مثله (دوست دارمٍ) تو
.
.
.
یادت باشه گلم !
وقتی که داری گنده تر از دهنت حرف میزنی،
منتظر جر خوردن دهنتم باش . . !
.
.
http://rar.blogfa.com
.
.
ﻋﺰﯾﺰﻡ …
ﺍﺯ ﺩﺳﺘﺖ ﻫﺮ ﮐﺎﺭﯼ ﺑﺮ ﻣﯿﻮﻣﺪ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﺩﺍﺩﯼ …
ﺣﺎﻻ ﻧﻮﺑﺖ ﭘﺎﻫﺎﺗﻪ
ﮔﻮﺭﺗﻮ ﮔﻢ ﮐﻦ …
.
.
.
خیالبافی ای بیش نبود آدم بودنت . . .
خودم را گول میزدم که در حد منی !
.
.
.
اس ام اس نیش دار
ﻗﺎﻧﻌﻢ … !
ﺍﻭ ﻗﺴﻤﺖ ﻣﻦ ﻧﺒﻮﺩ …!
ﻣﺎﻝ ﻣﺮﺩﻡ ﺑﻮﺩ …!
ﻗﺮﺑوﻥ ﺩل خودم ﻛﻪ ﻣﺎﻝ ﻣﺮﺩﻡ ﺧﻮﺭ ﻧﻴﺴﺖ !
.
.
.
خاکستر
سیگارم را به تو ترجیح دادم
چون که او تنها حنجره ام را به آتش کشید و تو وجودم را …
.
.
.
ضی آدمــا میخ دارن …
گیر میکنی بهشون … نخ کش میشی … به زور باید جداتــ کنن !!
.
.
.
خائــــــــن بودن کار راحتیــــــــه !
یه کار سختــــ تر …
مثل وفــــــــــآدار بودن رو امتحان کنـ !
.
.
.
اس ام اس کوبنده
متاسفم که چرا مزه ے عشـــــــق را ..
از دستـــــــــ تــــــو چشیــــدم …
تا همیشه در شکـــــــــــ دروغ بودنش بمـــانم…!
.
.
.
امروز باورم شد
که تو خسته تر از آن بودی
که بفهمی
دوست داشتنم را!
از من که گذشت…
اما…
هرجا که هستی
“خسته نباشی”!
.
.
.
به بعضیا باید گفت :
ﻛــﺎﺷــﻜـی ﺷـُـﻌـﻮﺭﺗﻢ،
ﻣـِﺜـﻞ ﻟـﻴـﺴـﺖ ﺩﻭﺳــﺘـﺎﺕ ﻫــﺮ ﺭﻭﺯ ﺑـﻪ ﺗــﻌـﺪﺍﺩﺵ ﺍﺿــﺎﻓـﻪ ﻣــﻴـﺸُـﺪ!
.
.
.
احترام گذاشتن به بعضیا ، مثه تکون دادن پارچه ی قرمز جلوی گاوه !
.
.

.
.
جلوی کوه داد بزنی “محبت” بر میگردد “محبت” !
تو از سنگم کمتری ؟
.
.
.
اس ام اس تیکه دار
سکوت و صبوریم را به حساب ضعف و بی کسی ام نگذار …
دلم به چیز هایی پایبند است که تو یادت نمی آید !
.
.
.
هـِــ ی غریبـــﮧ !
قیــآفت خیلـے آشنـآست
من و تو قبلا جـآیـے همدیگرو ندیدیــ م ؟
آهـ ـآن… یـ ـآدم اومــد
یــﮧ روزآیـے یــﮧ
خاطره هـآیـے بـآ هم دآشتیم
یـآدمــﮧ اون موقع دم از عشق میزدے
هــﮧ … انقدر مــآت نگـ ـآم نکن
عشقت حسودیش میشــﮧ !
دســتات ارزونــی خودتــ..
رآستــے قبل رفتنت : دیگــﮧ هیچ حسـ ے بهت ندآرم
دیگــﮧ وقتــے دیدمت دلم نلرزید
خوآستم بدونـی!
.
.
.
چندتا اس ام اس هم واسه دوستانی که تصمیم گرفتن ببخشن . . .
.
کودکی هایم را ببخش؛
من بزرگ نمی شوم؛
نه اینکه نخواهم بزرگ شوم
که در من بزرگی؛ مفهومی است دست نیافتنی؛
دوست من کودکی هایم را بر من ببخش …
.
.
.
با آنکه انتقام از دشمن حرام نیست
در عفو لذتی است که در انتقام نیست
.
.
.
اگر با گذشت کردن، کسی کوچک می شد،
خدا تا این اندازه بزرگ نبود!

 

بغض یعنی :
صدای اذان
خونه سوت و کور
خاطره های پرهیاهو
و سفره ای خالی از حضور پدر و مادر …
بعضی چیزا فقط یه بار تکرار میشن ؛ قدرشو بدونیم !
.
.
مردانگی آنجاست …
جایی که پسر بچه ای هنگام بازی برای اینکه دوست فقیرش خوراکی هایش را بخورد ، نقش فروشنده را بازی کرد !
.
.
بیایید به دنبال آن نیمه از آدمیت باشیم که با عطر عشق می آمیزندش نه با عطر کافور …
همان نیمه ای که نمی شویندش ، نمی آلایندش ، نمی پوشانندش و به خاک نمی سپارندش !
.
.
مرد باشی یا زن ، مرگ تمامت میکند …
انسان باش تا جاودانه زندگی کنی !
.
.
“ای کاش میشد”های زندگی بعضیا اگه میشد ، چی میشد ؟!
.
.
ﻫﺮ ﺍﻧﺴﺎﻧﯽ ﻋﻄﺮﯼ ﺧﺎﺹ ﺩﺍﺭﺩ !
ﮔﺎﻫﯽ ، ﺑﺮﺧﯽ ﻋﺠﯿﺐ ﺑﻮﯼ ﺧﺪﺍ ﻣﯽ ﺩﻫﻨﺪ ﻣﺜﻞ ﻣــــــــــــــﺎﺩﺭ …
.
.
چراغ قرمز فرصت کوتاهی ست تا در آینه ی ماشین خیره شوی به سپیدی موهایت …
“مرگ از آنچه در آینه می بینید به شما نزدیک تر است !”
.
.
براى کسى که ریشه داره ، “شاخ” و “برگ” مـــهـــم نیست !

.
.
ﺭﻭﺯ ﻫﻤﻮﻥ ﺭﻭﺯِ ﺍﻣﺎ ﺭﻭﺯﮔﺎﺭ ﯾﻪ ﺭﻭﺯﮔﺎﺭِ ﺩﯾﮕﺴﺖ !
.
.
دوست خوبی نیست “دنیـــــــا” ، ناباب است …
معتادت می کند به “هیچ” ، گــرفتار که شدی ، رهایت می کند در”مـــرگ” !
.
.
شرم میکنم با ترازوی کودک گرسنه ای که در پیاده رو نشسته است وزن سیری ام را بکشم …
.
.
هنگام به گریه انداختن زن مواظب باشید !!!
خدا اشکهای او را میشمارد …
.
.
همه از خاکیم و به خاک برمیگردیم اما مهم اینه که به لجن تبدیل نشیم …
.
.
بیچاره گل فروش ، تنها کسی است که وقتی با گل وارد خانه می شود همه غمگین میشوند …
.
.
خسته اونی نیست که خوابیده
خسته اونیه که نمیتونه بخوابه !
.
.
وای از اون روزی که آدمها قبل از اینکه بزرگ بشن ، بزرگشون کنن …
.
.
گفتند به اندازه ی گلیم هایتان و به اندازه ی دهان هایتان اما حرفی از وسعت آرزوهایمان نزدند …
.
.
دنیای اطرافمان را با “پرده ی سینما” اشتباه گرفته ایم
یکی فراموش میشود
یکی خاموش میشود
یکی میمیرد …
و ما تماشا میکنیم !
.

.
خدایا یه خواهش ازت دارم :
مارو با کساییکه “دوستشون” داریم “امتحان” نکن !
.
.
دست همیشه برای زدن نیست
کار دست همیشه مشت شدن نیست
دست که فقط برای این کارها نیست
گاهی دست میبخشد ، نوازش میکند و احساس را منتقل میکند …
گاهی چشمها به سوی دست توست ، دستت را دست کم نگیر !
.
.
خوابم گرفت از بس چشمانم را بر روی همه ی دروغها و نامردیها بستم !
.
.
میگن زندگی کوتاهه پس بگذر ، ببخش و بخند !
ما که گذشتیم ، بخشیدیم ولی نتونستیم بخندیم …
.
.
ﭘﺴﺮ ﮐﻮﭼﮏ ﺑﻪ ﭘﺪﺭﺵ ﮔﻔﺖ : ﭘﺪﺭ ﺩﯾﺮﻭﺯ ﺳﺮ ﭼﻬﺎﺭﺭﺍﻩ ﺣﺎﺟﯽ ﻓﯿﺮﻭﺯ ﺩﯾﺪﻡ ، ﺑﯿﭽﺎﺭﻩ ﭼﻪ ﺍﺩﺍﻫﺎﯾﯽ ﺍﺯ ﺧﻮﺩﺵ ﺩﺭمی آﻭﺭﺩ ﺗﺎ ﻣﺮﺩﻡ ﺑﻪ ﺍﻭ ﭘﻮﻝ ﺑﺪﻫﻨﺪ ؛ ﻭﻟﯽ ﭘﺪﺭ ، ﻣﻦ ﺧﯿﻠﯽ ﺍﺯ ﺍﻭ ﺧﻮﺷﻢ ﺁﻣﺪ ﻧﻪ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺍﺩﺍ ﺩﺭ ﻣﯽ ﺁﻭﺭﺩ ﻭ ﻣﯽ ﺭﻗﺼﯿﺪ ، ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﭼﺸﻢ ﻫﺎش ﺧﯿﻠﯽ ﺷﺒﯿﻪ ﺗﻮ ﺑﻮﺩ …
ﺍﺯ ﻓﺮﺩﺍی آن روز ﻣﺮﺩﻡ ﺣﺎﺟﯽ ﻓﯿﺮﻭﺯ ﺭﺍ ﺑﺎ ﻋﯿﻨﮏ ﺩﻭﺩﯼ ﺳﺮ ﭼﻬﺎﺭﺭﺍﻩ ﺩﯾﺪﻧﺪ !
.
.
ﺑﭽﻪ ﮐﻪ ﺑﻮﺩﯾﻢ ، ﻭﻗﺘﯽ ﻣﺮﯾﺾ میشدیم
ﻭﻓﺘﯽ ﺁﻗﺎ ﺩﮐﺘﺮﻩ ﻣﯽ ﭘﺮﺳﯿﺪ : ﮐﺠﺎﺕ ﺩﺭﺩ ﺩﺍﺭه ؟ ﭼﺘﻪ ؟
ﺯﻝ ﻣﯽ ﺯﺩﯾﻢ به ﻣﺎﻣﺎﻧﻤﻮﻥ … ﯾﺎﺩﺗﻮﻧﻪ ؟؟؟
ﻣﻨﺘﻈﺮ ﻣﯽ ﺷﺪﯾﻢ ﺗﺎ ﺍﻭﻥ ﺑﮕﻪ ﻣﺮیضیمون ﭼﯿﻪ ﻭ ﺟﻮﺍﺏ ﺩﺍﺩﻥ ﺭﻭ ﺑﻪ مامان می ﺳﭙﺮﺩﯾﻢ ﭼﻮﻥ ﻣﯽ ﺩﻭﻧﺴﺘﯿﻢ ﻣﺎﺩﺭﻣﻮﻥ ﻫﻤﻮﻥ ﺍﺣﺴﺎﺳﯽ ﺭﻭ ﺩﺍﺭﻩ ﮐﻪ ﻣﺎ ﺩﺍﺭﯾﻢ ﺣﺘﯽ ﺍﺯ ﺧﻮﺩﻣﻮﻥ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺩﺭﺩﻣﻮﻥ ﺭﻭ ﺍﺣﺴﺎﺱ ﻣﯽ ﮐﻨﻪ …
ﺣﺎﻻ میخوام ﺑﮕﻢ ﺍﻭﻥ ﺭﻭﺯﻫﺎ ﺭﻭ ﯾﺎﺩتون ﻣﯿﺎﺩ ؟
ﺧﺐ حالا ﺗﻮ ﺟﻮوﻥ ﺷﺪﯼ ، ﺍﻭﻥ ﭘﯿﺮ ﺷﺪﻩ ! ﺣﻮﺍﺳﺖ ﺑﺎﺷﻪ ﺑﻬﺶ ؛ ﺣﺎﻻ ﻭﻗﺘﺸﻪ ﺗﻮﺍَﻡ ﻣﺜﻞ ﺑﭽﮕﯽ ﻫﺎﺕ ﺍﮔﻪ ﺍﻭﻥ ﻣﺮﯾﺾ ﺷﺪ ﺣﺴﺶ ﮐﻨﯽ !
ﺣﺎﻻ ﺍﻭﻥ ﺑﻪ ﺗﻮ ﻧﯿﺎﺯ ﺩﺍﺭﻩ ، ﺣﺘﯽ ﺍﮔﻪ ﺣﺮﻓﯽ ﻧﺰﻧﻪ …
ﻣﺜﻞ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺣﻮﺍﺳﺖ ﺑﻬﺶ ﺑﺎﺷﻪ !

وقتی حداکثــــری وجود نداره ،
بهتره آدم حداقل از حداقــل ها لذت ببره . . .
.
.
.
ﺟﻨﮕﻞ فقط دیدنی نیست
ﻓﻘﻂ ﺳﻮﺧﺘﻨﯽ ﻧﯿﺴﺖ
ﺧﻮﺭﺩﻧﯽ ﻫﻢ ﻫﺴﺖ
ﻣﻦ ﯾﮏ ﺟﻨﮕﻞ ﭼﻮﺏ
ﺳﺎﺩﮔﯽ ﺍﻡ ﺭﺍ ﺧﻮﺭﺩﻩ ﺍﻡ . . .
.
.
.
آن گاه که در آغوش تـــــو بود . . . فرشتـــه اش میخواندے
حــــــــــالا که در آغوش دیگریست . . . فـــــــــاحشہِ ؟
.
.
.
از روے
کینــه نیــسـت اگــر خـَنجــر بــه سـینــه ات مــے زننــد
ایـن مردمــــان تنـــها بــه شــرط چاقـــو
دل مــــے برنـد!
.
.
.
در این زمانه
آدمها …!
حتی حوصله ندارند
به حرفهای سر زبانی یکدیگر گوش دهند …
چه برسد به اینکه بخواهند
سطر سطر روح ِ تــو را بخوانند …
در واژه نـامـه ی مجـازی ..!
.
.
.
آدم هــــا موجوداتـــی هســــتند که،
بــــرای نزدیکــــــ ـــ شدنشــــون،
باید ازشــــون دوریــــــــ کـــرد…
.
.
.
دور باشـــی و تــپــــــنده …
بهتر است از این که …
نزدیـــک باشی و زننـــــــده …
این مفــــــهوم را که در رگ هـــایت جاری کنی …
دیگر تنـــــــــها نخواهی بود …
.
.
.
وضعیتی ﺷﺪﻩ ﮐﻪ ﻫﺮ کی نیکی ﻣﻴﮑﻨﻪ ﭘﺎی ﻟﺮﺯﺷﻢ ﻣﻴﺸﻴﻨﻪ!
.
.
.
کنــارت هستند ؛ تا کـــی !؟
تا وقتـــی که به تو احتــیاج دارند …
از پیشــت میروند یک روز ؛ کدام روز ؟!
وقتی کســی جایت آمد …
دوستت دارند ؛ تا چه موقع !؟
تا موقعی که کسی دیگر را برای دوســت داشـتن پیــدا کنـند …
میگویــند : عاشــقت هســتند برای همیشه نه …
فقط تا وقتی که نوبت بــــــازی با تو تمام بشود !
و این است بازی باهــم بودن … !
.
.

.
.
بعضی چیزها را ” باید ” بنویسم
نه برای اینکه همه ” بخونن ” و بگن ” عالیه ”
برای اینکه ” خفه نشم ”
همین !!
.
.
.
متن تکان دهنده
هـَمــه بـدهے هایـــَم را هــَم کـِـه صــآفــ کـُـنـم
بــه ” دل خــود ” مــدیـون مےمــآنم…
بــرای تمـام
“دلــم مےخواســـت” هاے
بے جواب مــانـده اش !!
.
.
.
در روزگاری که “دروغ” یـک “واقـعـیت عمــ ــ ــ ــ ـومـی” است . . .
به زبان آوردن “حقیقت” یک “اقدام انقلابی” محسوب می شود !
.
.
.
بغض ها را گاهى باید قورت داد ،
عاشقانه ها را از پنجره تف کرد و درها را به روى همه بست …
گاهى هیچکس ارزش دچار شدن را ندارد !
.
.
.
اگر حرف وزن نداره ؛
پس چه جوری کمر آدم رو میشکنه ؟!
.
.
.
متن سنگین
زیادی که خودتو دست پایین بگیری
میفتی زیر پای کسی که یه روز به اوج رسوندیش !
.
.
.
یکی برای هر نفس حوایی دارد و دیگری هوایی برای نفس هایش ندارد !
.
.
.
فاصله تان را با آدم ها رعایت کنید؛
آدم ها یکدفه می زنند روی ترمز؛
و آن وقت شما مقصری …!
.
.

.
.
زمونه ی بدی شده!
حتی با افزودنی های غیرمـجاز هم
اعتباری بــه ماندگاری بعضی دوستی ها نیسـت…
.
.
.
این روزها همه آدمها درد دارند …
درد پول
درد عشق
درد
تنهایی
این روزها چقدر یادمان میرود زندگی کنیم !
.
.
.
ین روزها احساس میکنم شـــدیدا هستیم و در عین حال
عمـــیقا نیستیم …
.
.
.
دور گردنش شال پیچیدند،
و سرش کلاه گذاشتند و رفتند …
کسی نفهمید همین محبت ها آدم برفی را آب کرد
.
.
.
کاش دنیا چند ثانیه خفه می شد،
تا من با خودم گپی بزنم…
.
.
.
به هرکس که می نگرم در شکایت است ،
درحیرتم که لذت دنیا به کام کیست؟!
.
.
.
اس ام اس تکان دهنده
مُراقــب بــآش
به چه کسـی اِعتــمـــآد میکنی،
“شیـــــــطان” هَـــــم یه زَمــــــآنـی “فرشتـــــــــــه” بــود
.
.
.
ﻫﻤﺒﺴﺘﺮ ﮐﻪ ﺑﺴﯿﺎﺭ ﺍﺳﺖ!
ﺍﻣّﺎ ﺑﻪ ﻣﻦ ﺑﮕﻮ،
ﮐﻪ ﺁﯾﺎ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﺩﻧﯿﺎ، ﻫﻤﻨﻔﺴﯽ ﻫﺴﺖ ؟!
.
.
.
هر چقدر عینکم را تمیزتر میکنم ، دنیا کثیف تر میشود …
.
.
.
زنــدگـی ، اتّفــاقِ نـادریـست !
کـه بــرایِ بـعضـی از زنــــده ها می اُفتــد !
.
.
.
عشق های امــروزی
بی نام
قابل انتقال به غیر
و معاف از احساس میباشند . . .
.
.

.
.
چشم هایم را می بندم
گوش هایم را می گیرم
زبانم را گاز می گیرم
وقتی حریف افکارم نمی شوم
چه درد ناک است فهمیدن
.
.
.
اس ام اس سنگین
گرگ همان گرگ است ، شغال همان شغال
و بین این همه حقیقت تنها آدم است که آدم نیست !
.
.
.
واقعیت ها را هر روز صبح جا میگذارم پشت اتاق گریم،
از بس آدمها واقعی بودنمان را دوست ندارند . . .
.
.
.
هیچ کس در این دنیــــــــــا سـرش شلــوغ نیست … !
همه چیـــز به اولـویت ها بر میگـردد !
.
.
.
مواظبم باشید ، دست هایم را بگیرید
می گویند آلزایمر گرفته ام اما من فقط دنیایتان را نمی شناسم !
.
.
.
وقتى با یک دست
نقاب هایشان را نگه داشته اند
و با دست دیگر
کلاه بر سرم مى گذارند
انتظار زیادیست
که بخواهم نوازشم کنند…!
.
.
.
پیامک مفهومی
دنـــــیـــــــا :
بازی هایت را سرم درآوردی
گرفتنی ها را گرفتی
دادنی ها را ندادی
حسرت ها را کاشتی
زخم ها را زدی
دیگر بس است چون چیزی نمانده ، بگذار بخوابم …
محتاج یک خواب بی بیدارم !
.
.
.
بیشتر از هرکسی … خودت را دوست داشته باش!
جوری که هر کجا نشسته ای … هر جا که می روی ….
در هر کاری که میکنی … “خــــــــودت ” حضور داشته باشد ،
یــــک حضــــــــــور بـــی ماننـــد …
اما خالــــــی از تکبــــر ،
حسادت ، ریــــــا …
باور کن تا عاشق خودت نباشی ….
عاشق هیچ کس نمیتوانی بشوی ….
و هیچ کس هم ..(!)… عاشقت نمیشود !
.
.
http://rar.blogfa.com
.
.
در روزگاری زندگی میکنیم کـه:
هَرزگی “مـُـــــد” اســت !
بی آبرویــی “کلاس” اســـت !
مَســـــتی و دود “تَفـــریــح” اســـت !
رابطه با نامحرم “روشــن فکــری” اســت !
گــُـرگ بــودن رَمـــز “مُوفقیت” اســـت !
بی فرهنگی “فرهنگ” است !
پشت به ارزش ها واعتقادات کردن نشانه “رشد ونبوغ” است !
.
.
.
ﻣﺮﺍﻗﺐ ﺑﺎﺷﯿﺪ!
ﻣﺮﺍﻗﺐ ﻫﻤﯿﻦ “ﺩﻭﺳﺘﺖ ﺩﺍﺭﻡ” ﻫﺎ
“ﻋﺰﯾﺰﻡ” ﻫﺎ
“ﻣﻬﺮﺑﺎﻧﻢ” ﻫﺎ
ﻣﺮﺍﻗﺐ ﺑﺎﺷﯿﺪ!
ﺑﻌﻀﯽ ﻫﺎ ﺑﺎﺯﯼ ﺑﺎ ﮐﻠﻤﺎﺕ ﺭﺍ ﺧﻮﺏ ﻣﯽ ﺩﺍﻧﻨﺪ ﻏﺮﯾﺒﻪ ﻫﻢ ﻧﯿﺴﺘﻨﺪ !
ﻫﻤﯿﻨﻬﺎﯾﯽ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﮐﻪ ﺍﺯﺟﺎﻥ ﻣﯽ ﮔﻮﯾﻨﺪ ﻭ ﺩﻟﺒﺮﯼ ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ!
ﻫﻤﯿﻨﻬﺎﯾﯽ ﮐﻪ “ﺁﺷﻖ” ﻣﯽ ﺷﻮﻧﺪ ﺗﺎ ﺍﺩﺍﯼ”ﻋﺎﺷﻖ” ﺭﺍ ﺩﺭﺁﻭﺭﻧﺪ!
ﺑﯿﭽﺎﺭﻩ ﻋﺸﻖ!
ﺑﺎﺯﻫﻢ ﺳﺮﺵ ﮐﻼﻩ ﻣﯽ ﮔﺬﺍﺭﻧﺪ ﺁﻧﻬﺎﯾﯽ ﮐﻪ،
ﻧﻪ ﻻﯾﻖ ﻋﺸﻘﻨﺪ ﻭ ﻧﻪ ﺍﻧﺴﺎﻥ !
.
.
.
اس ام اس فازبالا
مــهـــم نــیـــســـت چـــقـــدر بـــالایــــی،
مـــهـــم ایـــنـــه که اون بــــالا
لاشــــخــــوری یــــا عقاب .
. .

ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺑﻬﻢ ﻣﯿﮕﻔﺖ : ﺯﻧﺪﮔﯿﻤﯽ …
ﻭﻗﺘﯽ ﺭﻓﺖ ﺑﻬﺶ ﮔﻔﺘﻢ : ﻣﮕﻪ ﻣﻦ ﺯﻧﺪﮔﯿﺖ ﻧﺒﻮﺩﻡ ؟
ﺟﻮﺍﺏ ﺩﺍﺩ : ﺁﺩﻡ ﺑﺮﺍﯼ ﺭﺳﯿﺪﻥ ﺑﻪ ﻋﺸﻘﺶ ﺑﺎﯾﺪ ﺍﺯ ﺯﻧﺪﮔﯿﺶ ﺑﮕﺬﺭﻩ !
.
.
برای بعضی از آدمها محبت مثل فیلم خارجی بدون زیرنویس می مونه ؛ نمی فهمنش !
.
.
زنگ زدند ؛ رفتگر محله بود ، گفت : آقا این عکس رو دیشب توی زباله های شما پیدا کردم !
عکس تو بود …
.
.
زمانی آرزوی هر روز دیدنت را داشتم اما هر روز ندیدنت آرزوی امروز من است !
.
.
با رفتنت هیچ اتفاقی نمی افتد ، من به تعداد تک تک آدمهای دنیا انگیزه دارم که دیگر نخواهمت !
.
.
گفته بودی میمانی اما انگار صدایت قطع و وصل شده بود و گفته بودی میهمانی …
.
.
به سلامتیه کسی که ما رو گذاشت ذخیره و دیگران رو بازی داد !
.
.
به من نپر ، لب ﭘﺮ میشی
ﻟﺐ تر کنم ، پرپر ﻣﯿﺸﯽ
.
.
خیانت دقیقا شبیه دود سیگار است …
تنها لحظه ای جلوی چشمانت را تار میکند ولی بویش تا مدتها بر تنت می ماند !
.
.
چه کسی میگوید منو او تفاهم نداشتیم ؟
ما هردو عاشق بودیم :
من عاشق او و او هم عاشق او …
.
.
اگه مهم بودی زیرت خط میکشیدم نه دورت !
.
.
نه ! نه ! نه ! الان نه ! فعلا دورت خیلی شلوغه …
تنهات که گذاشتن باهات حرف دارم خیلی !
.
.
“تو” جا زدی
“من” جا خوردم
“اون” جا گرفت !
.
.
مهم نیست چند سالته ، وقتی یاد گرفتی جواب دوست داشتن رو با جفتک انداختن ندی بهت میگن “آدم”
.
.
ﻣﻴﺪﻭﻧﻲ ﺑﻴﺸﺘﺮ ﺍﺯ ﭼﻲ ﺣﺮﺻﻢ ﻣﻴﮕﻴﺮﻩ ؟؟؟
ﺍﺯ ﺍﻳﻨﮑﻪ ﺗﺎ ﺩﻳﺮﻭﺯ ﻫﺮﭼﻲ ﻣﺰﺍﺣﻢ ﺩﺍﺷﺖ به ﻣﻦ ﻣﻴﮕﻔﺖ ﺗﺎ به ﺣﺴﺎﺑﺸﻮﻥ ﺑﺮﺳﻢ ﻭﻟﻲ ﺍﻣﺮﻭﺯ ﻭﻗﺘﻲ ﺑﻬﺶ ﺯﻧﮓ ﻣﻴﺰﻧﻢ ﻫﺮﮐﻲ ﺍﺯﺵ ﻣﻴﭙﺮﺳﻪ ﮐﻴﻪ ، ﻣﻴﮕﻪ : هیشکی ﻧﻴﺴﺖ ﻣﺰﺍﺣﻤﻪ !
.
.
می خواهم عوض شوم ، چرا باید دلتنگ آغوشت باشم ؟
میخوام تو دلتنگ آغوشم باشی ، میخوام اون سیبِ قرمزِ بالای درخت باشم در دورترین نقطه …
دقت کن ! رسیدن به من آسون نیست ؛ اگر ههمتشو رو نداری ، آسیبی به درخت نزن
به همون سیب های کرم خورده ی روی زمین قانع باش !!!
.
.
بعضی ها رو نباید تحویل میگرفیتم ولی گرفتیم
به بعضی ها نباید رو میدادیم ولی دادیم
با بعضی ها نباید حرف میزدیم که زدیم
این از سخاوت ماست نه از حماقت !!!
.
.
اسباب بازی هایش را جمع کردم ، ماتم برد وقتی دلم را میان آنها دیدم !
.
.
اونایی که شما باهاشون میگردی ، راه رفتنو از ما یاد گرفتن !
.
.
هرچه مغرور تر باشی تشنه ترند برای با تو بودن و هرچه دست نیافتنی باشی بیشتر به دنبالت می آیند اما امان از روزی که غروری نداشته باشی و بی ریا به آنها محبت کنی ، آنوقت تو را هیچوقت نمیبیند و ساده از کنارت عبور میکنند !
.
.
من بازمانده ی غذا را نمی خورم چه برسد به بازمانده ی احساس ، پس برو …
.
.
هی فلانی !
تمام کتاب هایم را ریختم کف اتاق ، دانه دانه ورق زدم و کلنجار رفتم ولی در هیچ لغتنامه ای هیچ واژه ای نبود تا حماقت دلم را توجیه کند …
.
.
همیشه یادمون باشه از اومدن یکی توی زندگیمون ذوق مرگ نشیم تا وقتی که تنهامون گذاشت و رفت دق مرگ نشیم …
.
.
مشترک مورد نظر این روزهایت کیست که دیگر در دسترس بودن و نبودن من برایت مهم نیست ؟
.
.
سریع ترین نقاشی بودی که دیدم ، در یک چشم به هم زدن روزگارم را سیاه کردی !
.
.
از دستت هرچی برمیومد انجام دادی ، تشکر …
حالا نوبت پاهاته ، میتونی گورتو گم کنی !
.
.
آنکه خنجر بر پشتم فرو کرد بویش آشنا بود ؛ آن عطر را خودم برایش خریدم !
.

.
مرا می شکنی و سرت را با افتخار بالا می گیری !
ببین از سقف بالای سرت چگونه اشک چکه می کند ؛ مغرور نباش که روزی این سقف شکسته روی سرت خراب می شود …
.
.
عزیزم واسه کسی دورویی کن که حوصله همون یه روتَم داشته باشه !
.
.
دلم تنگ شده برای وقتی که می گفتی دلم واست تنگ شده …
دلم تنگه برای بودنت شایدم لبخند خودم ، دلم برای همه چیز تنگ شده جز بودنت !
.
.
به لبهایم قفل زدم درباره عشق تو تا به کسی چیزی نگویم شاید روزی خودت آدم شوی !
.
.
گمان میکردیم وقتی نباشم دلت میگیرد اما دیدم نه ! بدون من شادتری ، شلوغتری ، صدای قهقه خنده هایت تا اینجا هم شنیده میشود …
گویا من سد راهت بودم و تو دیگه آزادی ، مبارکت !
.
.
گفتم : تمام وجودم از آن تو بود ، مشکلت چه بود که با من چنین کردی ؟
گفت : آنقدر خوبی که حالم را بهم میزنی !!!
.
.
یه روز تو تنها آرزوی زندگیش میشی ، این بدترین انتقامه …
.
.
تاریخ انقضایت که سر برسد و دیگر طعم قبل را ندهی از “کال” تبدیل میشود به “میسکال” ؛ به همین راحتی !
.
.
من و تو شباهت های متفاوتی با هم داریم :
هر دو شکستیم ؛ تو قلب مرا ، من غرورم را
هر دو رقصیدیم ؛ تو با دیگری ، من با سازهای تو
هر دو بازی کردیم ؛ تو با من ، من با سرنوشتم
و در آخر هر دو پی بردیم
تو به حماقت من ، من به پست بودن تو
آری ، این شباهت های متفاوت هر روز آشکارتر میشود !
.
.
تمام غصه هایی را که برایت خوردم بالا می آورم ؛ طعم بیهودگی میداد …
.
.
عشق های امروزی
 بی نام ،
 قابل انتقال به غیر
 و
 معاف از احساس میباشند …
.
.
ﺩﺳﺖ ﻣﻦ ﻧﺒﻮﺩ ، ﺗﻮ ﺑﺎ ﭘﺎﯼ ﺧﻮﺩﺕ ﺍﺯ ﭼﺸﻢ ﻣﻦ ﺍﻓﺘﺎﺩﯼ !
.
.
ﺟﻨﮕﻞ فقط دیدنی نیست
ﻓﻘﻂ ﺳﻮﺧﺘﻨﯽ ﻧﯿﺴﺖ
ﺧﻮﺭﺩﻧﯽ ﻫﻢ ﻫﺴﺖ
ﻣﻦ ﯾﮏ ﺟﻨﮕﻞ ﭼﻮﺏ ﺳﺎﺩﮔﯽ ﺍﻡ ﺭﺍ ﺧﻮﺭﺩﻩ ﺍﻡ !
.
.
بی رحمی ﺭﺍ ﺑﻠﺪ ﻧﯿﺴﺘﻢ ﺍﻣﺎ ﺣﻮﺍست ﺭﻭ ﺟﻤﻊ ﮐﻦ !
ﺍﺳﺘﻌﺪﺍﺩﻡ ﺩﺭ ﯾﺎﺩﮔﯿﺮﯼ ﻓﻮﻕ ﺍﻟﻌﺎﺩﻩ ﺍﺳﺖ …
.
.
دنبال “مخاطب خاص” نوشته هایم نباشید ، ارزش “خاص بودن” را نداشت !
.
.
دلش دل نبود که ، لامصب ژله بود … برا همه میلرزید !
.
.
دار بزن خاطرات کسی که تو را دور زد …
.
.
ﻟﻌﻨﺘﯽ ﮔﻔﺖ : ﺗﺎ ﺍﺑﺪ ﺗﻨﻬﺎﯾﺖ ﻧﻤﯽ ﮔﺬﺍﺭﻡ ، ﺍﺑﺪﺵ ﭼﻪ ﺯﻭﺩ ﻋﻔﻮ ﺧﻮﺭد !

ﯾﮏ ﻋﺪﺩ ﺳﯿﮕﺎﺭ ﺩﺍﺭﻡ
ﯾﮏ ﺩﻝ ﻏﻤﮕﯿﻦ
یه تن رنجور از زخم
یه ذهن خسته ﻭ ﻫﺰﺍﺭ ﺩﺭﺩ ﺑﯽ ﺩﺭﻣﺎﻥ ﺗﻨﻬﺎﯾﯽ
ﺑﺎ ﺗﻮ ﻗﺴﻤﺖ ﮐﻨﻢ ﯾﺎ ﺧﻮﺩﻡ ﺑﮑﺸﻢ ؟
.
.
روزهایم با خیالِ بودنت شب میشوند و شبهایم با سیگارِ روشنم روز …
.
.
سیگار را روشن میکنم و کام میگیرم …
افکارم دود میشوند و سیگار تمام میشود
ته سیگار برایم میشود ته دنیا و من پرت میشوم در بستر این کابوس که “تو” رفته ای …
.
.
نمیدانم جنس سیگارم خوب نیست یا جنس خاطراتم ؟
آخر بدجوری میسوزد دلم !!!
.
.
یادت عادت است ، همین روزها ترک میکنم مثل سیگار که ماهاست نخ آخریست که روشن میکنم !
.
.
سیگار میسوزه ، کم میشه ولی تکرار میشه !
من میسوزم ، کم میشم ولی دیگر تکرار نمیشم …
.
.
به همان اندازه که دود سیگارم از من دورتر می شود یاد تو به من نزدیکتر می شود …
.
.
بقال گفت سیگار گران شده ، ترک نمیکنی ؟
با خودم گفتم کاش بدانی چقدر گران تمام شد تا سیگاری شدم …
.
.
میدانم اگر روزی دیگر سیگار هم نکشم ، از آدمای روزگارم درد میکشم !
.
.
از وقتی که نیستی ، من هر روز کنج این کافه می نشینم و شعر داغ می نوشم و به آدمهای صامتی نگاه میکنم که تنهاییشان را با فندکی به هم تعارف می کنند …
.
.
وقتی نفهمی کی سیگارت را روشن کردی و کی کشیدی و کی خاموشش کردی یعنی یک جای کار می لنگد بدجور …
.
.
تلخ ترین قصه دنیاست :
صبح تا شب بخندی اما شب تا صبح تنهایی سیگار بکشی …
.
.
مرد سیگار می کشد ؛ تو دود می بینی ، او خاطره …
.
.
ﻣﻴﻜﺸﻢ ﻣﻴﻜﺸﻲ ﻣﻴﻜﺸﺪ
ﻫﺮ ﺳﻪ ﻣﻴﻜﺸﻴﻢ ﺍﻣﺎ ﺍﻭ ﻧﺎﺯ ﺗﻮ ﺭﺍ ، ﺗﻮ ﺩﺳﺖ ﺍﺯ ﻣﻦ ﻭ ﻣﻦ … ﺍﻫﻬﻬﻬﻬﻬﻬﻬﻬﻪ ، ﺁﻗﺎ ﻛﺎﺕ ؛ ﺑﺎﺯ فندکمو ﺟﺎ ﮔﺬﺍﺷﺘﻢ …
.
.
نفس میزنم و شیشه از بخار نفسم کدر میشود … نقاشی میکشم و پاکش میکنم … خوشم میاد و دوباره تکرار میکنم این بازی دوران کودکی را !
دارد برف میاید مثل همان روزها اما اینجا منم با سیگاری روشن پشت پنجره تنهایی !!!
.
.
من عاشق نیستم فقط وقتی حرف تو می شود دلم سیگار می خواهد …
.
.
اهل پنهان کاری نیستم …
اعتراف میکنم زمانی دل کسی را سوزانده ام ، حالا سیگارها یکی یکی یکی مرا می سوزانند !
.
.
ﯾﮑﯽ ﺑﻬﻢ ﮔﻔﺖ ﺳﯿﮕﺎﺭﻭ ﺗﺮﮎ ﮐﻦ ﮔﻔﺘﻢ ﭼﺮﺍ ؟ ﮔﻔﺖ ﺑﺮﺍﺕ ﺿﺮﺭ ﺩﺍﺭﻩ ؛ ﮔﻔﺘﻢ ﺿﺮﺭﺵ ﺍﺯ بعضی ﺁﺩﻣﺎ ﮐﻤﺘﺮﻩ !
ﺩﯾﮕﻪ ﭼﯿﺰﯼ ﻧﮕﻔﺖ …
.
.
چند روزیست سیگار دلم را میزند : دیگر میلی ندارم به او ، ولی بی انصافیست آنطور که مرا ترک کردند ترکش کنم !
.
.
نخ به نخ همه ی روزهای ما مثل سیگاری بر لب های زندگی دود می شود !
.
.
وقتی سیگار پدر را کشیدم ، فهمیدم او چه می کشد !

 

www.rar.blogfa.com

دختر کبریت فروش را یادت هست ؟
او کبریت را پشت به پشت روشن میکرد ، من اما سیگارم را …
من و او هر دو دنبال خاطره هاییم …
او از سردی هوا مرد اما من طولی نمیکشد … نگران نباش ؛ همه وجودم سردی هوای توست !
.
.
آدم برفی هم گفت : تو به جای هویج برایم سیگار بگذار ، خودم از پس بهار بر می آیم !
.
.
یک نخ آرامش دود میکنم به یاد ناآرامی هایی که از سر و کول دیروزم بالا رفته اند …
یک نخ تنهایی به یاد تمام دل مشغولی هایم …
یک نخ سکوت به یاد حرفهایی که همیشه قورت داده ام …
یک نخ بغض به یاد تمام اشک های نریخته …
کمی زمان لطفا ، به اندازه یک نخ دیگر ، به اندازه قدم های کوتاه عقربه …
یک نخ بیشتر تا مرگ این پاکت نمانده !
.
.
نپرس چرا سیگار میکشی ، بپرس چی میکشی که انقدر سیگار میکشی !!!
.
.
از آن سیگارهای روی لبت هم برایت کمتر بودم که توانستی به این راحتی ترکم کنی !
.
.
یک کام ، یک نخ ، یک پاکت ، یک جوانی ، یک عمر …
این تاوان سنگین اشتباه من است !
.
.
دیگری مرا سوزاند و من سیگار را …
.
.
این سیگار که در دست من است می سوزد و صدایش در نمی آید ؛ درست مثل خود من …

.
.
در سینه ام زخم های عمیقی هست ؛ انگار کسی مرا با زیر سیاری اشتباه گرفته …
.
.
عشق مثله سیگار میمونه ، اگه خاموش بشه میتونی دوباره روشنش کنی اما هیچ وقت دیگه اون مزه ی اول رو نداره …
.
.
خیالت تحقق می یابد با کمی تنهایی و پاکتی سیگار …
.
.
من و سیگار درد مشترکیم …
از هردویمان کسی خوب کام گرفت و بعد زیر پا له کرد درست زمانیکه به آخر رسیدیم !
.
.
میگن سیگار به آدم آرامش میده !
کاش یکی پیدا میشد بتونه قد یه نخ سیگار باشه …
.
.
درد مرد را یا مرد می فهمد یا دود سیگار …
.
.
بعضی‌ آدما با چشاشون گریه نمیکنن ، پا میشن یه سیگار بر میدارن و میرن تو بالکن …
.
.
تکلیف گفتنی ها که معلوم است …
زحمت نگفتنی ها هم می افتد بر گردن سیگار …
.
.
فقط دلم میخواست تو دوستم داشته باشی حتی به اندازه ی کشیدن یک نخ سیگار !
.
.
سیگار تلقینی برای آرامش نیست
تسکینی برای درد هم نیست
فقط تنبیهیست برای من تا دیگر نخواهمت !!!
.
.
خاکستر سیگارم را به تو ترجیح دادم چون که او تنها حنجره ام را به آتش کشید و تو وجودم را …
.
.
تنها سیگارم غم مرا میفهمد ؛ همپای من میسوزد و دم نمیزند …
.
.
برای سفر به گذشته نیازی به ماشین زمان ندارم …
منِ خسته با یک نخ سیگار و چند پک عمیق ، هر روز به گذشته سفر میکنم !
.
.
کاش انتظار به اندازه کشیدن یک نخ سیگار بود !
.
.
نمی دانم عمر من زود به پایان می رسد یا این سیگار …
آتشش که زدم با خودم عهد کردم که آتش دلم را قبل از آتش سیگارم خاموش کنم …
.
.
این خاکستر که می بینی خاکستر سیگار نیست ، خاطرات منند که هر شب با خودم دود می شوند …
.
.
تو که نیستی انگار دنیا نیست …
هیچ چیز و هیچکس با من راه نمی آید در نبودت ! نه دلم و نه نفسهایم …
این جور وقت ها فقط چشمانم خوب اشک میریزند و سیگار هایم قشنگ دود میکنند …

 

از اینکه بعضیا نمیان سمتت ناراحت نشو ، ایراد از تو نیست !
مگس هیچوقت سمت گل نمیره ؛ همیشه میره سمت عنى مث خودش …
.
.
به بعضیا باید بگی :
عزیزم حتی اگه “خدا” خودش بیاد پایین واسه تضمینت یا شیطانو بفرسته واسه به گردن گرفتن تقصیرت ، دیگه فایده نداره !
“خراب شد تصویرت”
.
.
آدمها که دارن از احساسشون حرف میزنن ، اول جمله هاشون یک (فعلا) بزارید ؛ اینطوری شاید بشه باور کرد ، البته با تاکید روی شاید …
.
.
یادته میگفتی عشقمون مثل تو فیلماست ؟؟؟
تو نقشت رو خوب بازی کردی فقط من هیچوقت نفهمیدم اشتباهم چی بود که نقشمو دادن به یکی دیگه !؟!؟!
.
.
اصولا آدم هایی که ارزش دوست داشته شدن را ندارند درست همان آدم هایی هستند که ما مصرانه سعی می کنیم دوستشان داشته باشیم …
قانون حماقت ما نیازی به اثبات ندارد !
.
.
گل گرفته ام تا اطلاع ثانوی در قلبم را ، لطفا نگوید کسی “دوستم داشته باش”
این یک قلم جنس را نداریم … تمام شد … من تعطیلم !
.
.
گاهی دلت از کسایی میگیره که فکر می کردی با تمام آدمهای کنارت فرق دارن !
خودشون … دنیاشون … زندگیشون …
و بعد بفهمی که دنیایی ندارن که بخوان به خاطرش زندگی کنن ، این آدما وجودشون توی ذهنتم زیادیه چه برسه توو زندگیت !!!

.
.
آفت گرفته است خرمنی که هر روز سرش وعده میدادی …
.
.
بعضی وقتا باید به بعضی آدما بگی :
خب ! بازی خنده داری بود ، حالا دیگه از زندگیم برو بیرون !
.
.
وقتی سایه ها بوی انسان نمی دهند پس همان بهتر که سایه ای بالای سرت نباشد !
.
.
یادمه توی کتاب درسی دوران مدرسه یه شعر از سهیل محمودی بود که با این مصرع شروع میشد :
دلم شکسته تر از شیشه های شهر شماست
حالا هم وضعیت دلها شبیه شیشه هاش شهره : دوجداره ، ضد صدا ، بدون انتقال حرارت و گاهی مشجر یا یک طرفه !
.
.
میخواهم عوض شوم … چرا باید دلتنگ باشم ؟
تو باید دلتنگ شوی … می خواهم آن سیب قرمز بالای درخت باشم ، در دورترین نقطه … دقت کن رسیدن به من آسان نیست !
اگر همتش را نداری آسیب به درخت نرسان ، به همان سیب های کرم خورده روی زمین قانع باش !
.
.
خیانت دقیقا شبیه دود سیگار است …
تنها لحظه ای جلوی چشمانت را تار میکند ولی بویش تا مدتها بر تنت می ماند !
.
.
مرد ضعیف بود که زن شد ضعیفه !
.
.
بعضیا فقط روی کاغذ آدمهای خوبی هستن !
.
.
گرمای تنت ارزانیه همان لاشخورها
من سرمای تنهایی ام را به گرمای هوست ترجیح می دهم …
.
.
گرگ همان گرگ است ، شغال همان شغال و بین این همه حقیقت تنها آدم است که آدم نیست !!!
.
.
تنهایی فقط تنبیهی است برای روزهای دوست داشتن او !
.
.
رفت …
تو را به خدا سپرد و خودش را به دیگری !
.
.
لطفا واسه خالی کردن خودتون یکی دیگه رو پر نکنید …
.
.
یاد گرفتم دستانم اینبار که یخ کرد دیگر دستانت را نگیرم
آستین هایم از تو با ارزشتر و ماندنی ترند …
.
.
انقدر مرا از رفتنت نترسان
قرار نیست تا ابد با هم بمانیم
روزی همه رفتنی اند
ماندن به پای کسی معرفت میخواهد نه بهانه
بلند میگویم : رفتی به درررررک ؛ لیاقت ماندن نداشتی !
.
.
چقدر پابند بودن سخت است وقتی خیانت درب تمام خانه های شهر را میکوبد …
.
.
مواظبم باشید ، دست هایم را بگیرید
می گویند آلزایمر گرفته ام اما من فقط دنیایتان را نمی شناسم !
.
.
آرام میروم ، آنچنان آرام که ندانی کی‌ رفته ام اما وقتی‌ جای خالیه مرا ببینی‌ آنچنان سخت رفته ام که تمام عمر زمان رفتنم را فراموش نکنی !
.
.
کاش تو تقویم روز نامرد هم داشتیم که بشه به بعضیا تبریک گفت !
.
.
رو بعضی ها باید برچسب زد :
تست شد ، آدم نیست !
.
.
شاید بعضی وقتها راه رو عوضی برم ولی مهم اینه که هیچوقت با یه “عوضی” راه نمیرم


ایـــن روزهـــا هــــوا خیلـــی غبـــار آلــــود اســـت؛
گـــرگ را از ســـگ نمــی تـــوان تشخیـــص داد !
هنگـــامـــی گـــرگ را می شنـــاسیـــم؛
کـــه دریـــده شـــده ایــــم
.
.
.
دروغـــ رو هــمــه مــیــگـــن ؛
امــا اونــجــاش بــه آدم فــشــار مـــیــاد
کــه هــمــراه بــا شــنــیـــدن ِ دروغ
خــر هـــم فـــرض بــشـــی …
.
.
.
می خواهی قضاوتم کنی ؟
کفش هایم را بپوش
راهم را قدم بزن
دردهایم را بکش
سال هایم را بگذران
بعد قضاوت کن !
.
.
.
بـرایِ قـــد کشــیدنــم ،
خیــلی هـا ..
کــوتـــــاه آمــدنــد …!
.
.
.
اعتقادات هر کسی‌ مثل مسواکه ،
خواهشا تو حلق بقیه نکنین !
.
.
.
اگه کثافت رو با خودکار معطر بنویسی هم
چیزی از معناش کم نمیشه !
درست مثه آدمهای گندی که
لباس و
آرایش و موقعیت خوب دارن !
.
.
.
اینـجــــا ، زمین …
ارزانــــتر از هـمه چـــــیز ، انــسان !
نـــــرخَ ش هـــــم بـــــروز نــیست !
امّــــا ،
مصـــرفـش تـــــاریـــــخ دارد !
سلام ، تـــــولــــــیدَش !
و انــــــــقضـــایــــــــش ؛
خــــداحــــافــــظ !
.

.
.
نسلـی هستــیـم ،
که روزهــا میخــوابیــم..
و شبــهـا بیـــــداریـــم !
چــون..
تــاریـکی شب ، بـــرامــون..
قــابــل تحمـّـل تــر از “تـــاریــکی” روزهــامــونــه !
.
.
.
اگر آزادی همزاد وفاداری نباشد دنیا طویله می شود…
.
.
.
انسان های ساده را احمق فرض نکنید ؛
باور کنید آنها خودشان نخواستند که “هفت خط” باشند …
.
.
.
مــزرعـه را..
ملـــخ هــا جــویــدنــد !
و مــا ..
بــــرایِ کـلاغهــا “متـــرسک” سـاختــــیم !
و ایـن بــود ،
شــروعِ
جـــــهالــت …!
.
.
.
آرزوی کسی نباش
آرزوی آدم ها قیمت دارند
جایگزین دارند
تاریخ مصرف دارند!
.
.
.
چـه غــم انگــــیـز اسـت ..
ســرنــوشـتِ مــاهــیِ کــوچــک ..
وقتــی ،
بــه هــوایِ جُــفتِ خــود ..
بــه اقــــیـانــوس مــی زنــــد ..
و نهــــــنگ هــــا ..
عــاشقَـش مــی شـــونـــــد !
.
.
.
نیمه گمشده را بیخیال شو لطفا ، اگر سهم تو بود که گم نمی شد !
همین نیمه ای که هستی رو پیدا کن …
.
.
.
بسیاری از شکست های زندگیم
به خاطر دروغ هایی بود که باید می گفتم اما نگفتم !!
.
.
.
بعضی ها ،
هیچ وقت آدم نمی شوند !
در چرخه ی تکامل …
چگونه ظاهرِ آدم یافتند ، نمیدانم !
خصلتشان زخم زدن است !
و
خراشیدنِ روح !
حالا تو بگو ،
چگونه در کنارِ چنین گرگهایی ..
اگر چنگ در نیاوری !
دوام می یــابــی !
.
.
.
یه میز هرچقدرم که گرون قیمت و شیک و سلطنتی باشه
اگه ۴تا پایه ش مثل هم و یه اندازه نباشن میز نمیشه …
کسی رو پیدا کن که
پایه ت باشه !
.
.
.
با کسی زندگی کن که مجبور نباشی
یه عمر برای راضی نگه داشتنش فیلم بازی کنی . . .
.
.
.
تـــا زمــانــی کــه ..
خــواستـه ای از کسـی نـــداری …
خــواستـــنـی هستـی !
.
.
.
این جا
آنقدر شاعرانه دروغ می گویند
و آنقدر در دروغ هایشان شاعر می شوند
که نمیدانم
در این سرزمین
با اینهمه فریب
چگونه ست که دلم هنوز
خواب باران را دوست دارد!
.
.
.
یک بار ، یک بار و فقط یک بار می توان عاشق شد …
عاشق زن ، عاشق مرد ، عاشق اندیشه ، عاشق وطن ، عاشق خدا ، عاشق عشق …
یک بار و فقط یک بار … بار دوم دیگر خبری از جنس اصل نیست !
.
.
.
هیچکـــس نمـی دانــد
چقــدر جـایِ شـادمـانیهـای بـی سـبب در دل نســلِ مـا خـالیسـت …!
.
.
.
آهای روزگار !
برایم مشخـــص کن
اینبــار کــدام سازت را کوک کــرده ایی تا برایم بزنـــی
می خواهـــم رقصــم را با سازت
هماهنگ کنم … !
.
.
.
یکدیـــ ! ــــگر را گـــــــــم کرده ایم
تا یــــــ ! ــــکی دیگر را پیدا کنیم
به همین سادگی… !
.
.
.
الان که کلی حرف واسه گفتن داریم
دیگه زنگ انشا نداریم . . !
.
.
.
بعضی ها خود را یکرنگ می پنـــدارند
آری به راسـتی یک رنــگنــد !
اما سپـــیــــد را کافیست یکـــبار با منــشـــور گـــذر زمـان دیــدشــان
تا فهــمیــد کــه همه رنـــگهـای عــالم رابلـــدنــد !
.
.
.
روزها نمی گذرند،
ما میگذریم
از هم
و هیچکس سوالى نکرد
حداکثر سرعت
مجاز
چه بود . . !
.
.
.
مردم این روزها قیمت هر چیزی رو میدونن ،
ولی ارزش هیچی رو نمیدونن ..!
.
.
.
بزرگتــرین اشتبــاه یک مـَرد اینـه کـه
بـه مَـرد دیگـه ای فرصـت ایجــاد لبخـند
روی لبهـای زنِ موردِ علــاقه اش رو بـده
.
.
.
همیشه چوب ســــــــوختنی نیست … خـــــوردنی هم هست
ما گاهی چوبِ ســـــــادگیمون رو میـــــــــخوریم . . .
.
.
.
قانون روی میز است و عدالت زیر میز!
.
.
.
ایــنـجـــــــا …
دســت هــر کـــس را کــه مـیـگـیــــری بــرای {بـلـنــــد شـــدن}
آمـــاده مــی شــــود بــرای {ســـوار شــــدن}
.
.
.
این دیوانگیست …
که همه شانس ها را لگدمال کنیم بخاطر اینکه
در یکی از تلاشهایمان ناکام مانده ایم . . .
.
.
.
آدم هزاران متر زیر خط فقر باشه اما ۱میلیمتر هم زیر خط فهم نباشه !
.
.
.
زمین جایگاهی برای فرار ندارد
آسمان بمب و موشک می بارد
ستاره های نگهبان هم که می پایند
مانده ام پایبند کدام عشق بمانم
به زندگی …
.
.
.
سَـــرسَـــری رد شـــو ،
و ..
زنـــــدگـــــی کـن !
دقّــــت ،
دق اَت مــــی دهـــــد !
.
.
.
اعتماد های رفته
مرام های مرده
باور های زنده به گور شده
بر کدامین
مزار فاتحه بخوانم
.
.
.
نـــدیـــــــده ای ؟
همـان انـگشت ،
که “مـاه” را نشـان میــداد ..
“مــاشــه” را کـــشـــــیـــد !
.
.
.
لانـــه ات را ،
بـــر حبــابِ حــوصلــهء مـــردُمــان نـــساز !
تــــا ،
آوارهء بیحــــــوصـلگــی شــــان نـــــشوی !
.
.
.
آدمها می روند و یادشان می رود بگویند به کجا…؟
آدمها می روند و یادشان می رود برگردند …
و آدمها هیچ وقت ”
آدم ” نمی شوند …!

 

هم قد گلوله توپ بود …
گفتم : چه جوری اومدی اینجا ؟
گفت : با التماس !
گفتم : چه جوری گلوله رو بلند میکنی میاری ؟
گفت : با التماس !
به شوخی گفتم : میدونی آدم چه جوری شهید میشه ؟
لبخندی زد و گفت : با التماس !
تکه های بدنش رو که جمع میکردم فهمیدم چقدر التماس کرده …
.
.
بعضی وقتا دروغ خوبه !
به مادر کم طاقت باید دروغ گفت :
باید بهش بگی حالم خوبه
غذا خوبه
هوا خوبه
دلمون خوشه
وقتی مادر خوب باشه یعنی همه چیز خوبه …
.
.
چایت را بنوش و نگران فردا نباش
از گندم‌ زار من و تو مشتی کاه می ماند برای بادها …
نیما یوشیج
.
.
پدرش بهش گفت این ۱۰۰۰تا چسب زخم رو بفروش تا برات کفش بخرم …
بچه نشست با خودش فکر کرد یعنی باید آرزو کنم ۱۰۰۰نفر یه جاشون زخم بشه تا من کفش بخرم ؟ ولش کن ، همین خوبه …
.
.
در جایی که همه زغال فروش شده اند و دیگران را سیاه میکنند بیا کمی از مد افتاده باشیم !
سپید بمانیم …
.
.
نخ به نخ همه ی روزهای ما مثل سیگاری بر لب های زندگی دود می شود !
.
.
یه میز هرچقدرم که گرون قیمت و شیک و سلطنتی باشه اگه ۴تا پایه ش مثل هم و یه اندازه نباشن میز نمیشه …
کسی رو پیدا کن که پایه ت باشه !

.
.
به جرم اینکه بهشت زیر پایشان بود دنیا را برای خود جهنم کردند !
به سلامتی مادرها …
.
.
بهار را باور کن و دوباره آغاز کن ؛ شکوفه خواهی زد !
.
.
یه روزی میاد که بعدش دیگه مهم نیست فردایی در کار هست یا نه ؟
اون روز یا خیلی خوشبختی یا خیلی بدبخت …
.
.
نیمه گمشده را بیخیال شو لطفا ، اگر سهم تو بود که گم نمی شد !!!
همین نیمه ای که هستی رو پیدا کن …
.
.
انسان های ساده را احمق فرض نکنید ؛ باور کنید آنها خودشان نخواستند که “هفت خط” باشند …
.
.
رابطه ی فکری مهم تر از رابطه ی خونیه !
بعضی آدم ها در ذهن آدم یک بار برای همیشه خلق می شوند …
.
.
هیچوقت با تایر رفتارت روی دل کسی ترمز نکن !
.
.
تابلو نقاش را ثروتمند کرد
شعرِ شاعر به چند زبان ترجمه شد
کارگردان جایزه ها را درو کرد و هنوز سر همان چهارراه واکس میزند کودکی که بهترین سوژه بود !
.
.
هیچ ورزشی برای قلب بهتر از خم شدن و گرفتن دست افتادگان نیست !
.
.
تراژدى زندگى مرگ نیست بلکه آنچه درون تو به هنگام زنده بودن میمیرد تراژدى است !
.
.
اگه یه زن تو رو اونقدر دوس داشته باشه که از آرزوهاش به خاطرت بگذره ، از خدا یه عمر تازه بخواه …
یه عمر واسه خوشبخت کردنش خیلی کمه !
.
.
اعتماد مثل پاک کن میمونه ؛ هر دفعه کوچیک تر و کوچیک تر میشه بعد از هر اشتباه …
.
.
می خواهی قضاوتم کنی ؟
کفش هایم را بپوش
راهم را قدم بزن
دردهایم را بکش
سال هایم را بگذران
بعد قضاوت کن !!!
.
.
میتوان برگی بود و با نسیمی افتاد یا درختی بود و با داغ هزاران برگ تا رسیدن بهار ایستاد !
.
.
شیرمردانند در عالم مدد
آن زمان کافغان مظلومان رسد
بانگ مظلومان ز هرجا بشنوند
آن طرف چون رحمت حق میدوند
.
.
انسان حرفیست زده می شود ، خوانده می شود ، ترانه می شود ، به یاد می ماند …
ولی گاه ناله ایست که تنها خاک خوب می فهمدش !
.
.
چه افکار غریبی داشت کرم ابریشم ؛ تمام عمر قفس میساخت ولی فکر پریدن داشت !
.
.
مکه از نظر حسین پناهی
مکه که رفتم خیال میکردم دیگر تمام گناهانم پاک شده است غافل از اینکه تمام گناهانم گناه نبوده و تمام درستهایم به نظرم خطا انگاشته و نوشته شده بود …
در مکه دیدم خدا چند سالیست که از شهر مکه رفته و انسانها به دور خویش میگردند …
در مکه دیدم هیچ انسانی به فکر فقیر دوره گرد نیست ، دوست دارد زود به خدا برسد و گناهان خویش را بزداید غافل از اینکه آن دوره گرد خود خدا بود …
در مکه دیدم خدا نیست و چقدر باید دوباره راه طولانی را طی کنم تا به خانه خویش برگردم و در همان نماز ساده خویش تصور خدا را در کمک به مردم جستجو کنم …
آری شاد کردن دل مردم همانا برتر از رفتن به مکه ایست که خدایی در آن نیست …



پراید شد ۲۰میلیون ولی تو همون ۲زاری که بودی موندی !
.
.
به “بعضیا‏”‏ باید گفت : قربونت ! یه برنامه بزار دیگه نبینمت …
.
.
پیشرفت من دقیقا پسرفت تو از زندگیم بود !
.
.
بعضی وقتا لازمه گیاه باشی و فتوسنتز کنی ولی محتاج بعضیا نباشی !
.
.
به شادی مردم اعتماد مکن برف ؛ تا می باری نعمتی ، چون بنشینی به لعنتشان دچاری !
.
.
تصمیم گرفته ام آدم باشم دیگر ، یک بار حوا شدم برای هفت پشتم بس بود …
.
.
اگر با کسی نیستم خوشحال نباش ، وقتی تنها ماندم یعنی هنوز تو را نبخشیده ام !

.
.
از شباهتتون فهمیدم که تو نسبتی با گاوآهن داری !
اومدی ، زندگیمو شخم زدی ، زیر و رو کردی رفتی …
.
.
با “هیچکس نبودن” بهتر است از حضور اشتباه در کنار کسی بودن …
.
.
فردا برای دلجویی دیر است ، امروز زخم نزن …
.
.
سرد است اما سرما نمیخورم ، کلاهی که عشقت بر سرم گذاشت تا گردنم را پوشانده است !
.
.
قلبم را عصب کشى کردم ، دیگر نه از سردى نگاهى میلرزد و نه از گرمى آغوشى میتپد !
.
.
جدیدا اسم خیانت شده یه اشتباه که باید ببخشی و فراموش کنی وگرنه محکوم میشی به کینه ای بودن !
.
.
روزگار عجیبی ست ! من به تو معتادم ، تو مرا ترک می کنی …
.
.
نگران اشک‌ هایم نباش !
از لبخندم بترس که معنایش اشک‌ های فردای توست …
.
.
حوایت میشدم اگر سیب سرخی داشتی ، ولی حیف که آدم نیستی !
.
.
تحقیرت هم کنم کافی نیست ، تفریقت میکنم از تمام زندگی ام !
.
.
آدم باید بی لیاقت هارو هم دوست داشته باشه ، آخه گناه دارن هیشکی دوسشون نداره ؛ میگن بی لیاقتن دیگه !
آهای با توام ، اگه دوستت دارم فقط برا اینه ک دلم برات میسوزه چون بی لیاقتی …
.
.
به کوه بگی محبت برمیگرده میگه محبت ، آخه تو به من بگو از سنگم کمتری ؟
.
.
تنها ترسم از اون دنیا اینه که مردم اینجا هم میان اونجا !
.
.
آدامسمو با اون همـه “شیک” بودنش بعد نیم ساعت زیر کفشم له میکنم تو که جای خود داری !
.
.
پشته سر بعضیا نباید با کاسه آب بریزی ، باید “سیفون” رو بکشی !
.
.
چه تناقض عجیبی است !
دلم برای او شور میزند اما دستم نمک ندارد …
.
.
آدم سخت گیری نیستم اما آدم سخت گیر میاد !
.
.
دود سیگارم را هزاران بار به تو ترجیح می دهم ، کم رنگ است ولی دو رنگ نیست !
.
.
این تو نیستی که مرا از یاد برده ای !
این منم که به یادم اجازه نمیدهم حتی از نزدیکی ذهن تو عبور کند ، صحبت از فراموشی نیست ، صحبت از لیاقت است !

.
.
بعضیا به مرور زمان عوض میشن ، بعضیا هم عوضی …
.
.
ﻣﻦ ﯾﮏ ﻋﺬﺭﺧﻮﺍﻫﯽ ﺑﻪ “ﺧﻮﺩﻡ” ﺑﺪﻫﮑﺎﺭﻡ :
برای ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺍﺣﺴﺎﺳﺎﺗﯽ ﺑﻮﺩم
ﺑﺮﺍﯼ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﯾﮏ ﺭﻭ ﺑﻮﺩﻡ
ﺑﺮﺍﯼ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﻏﺮﻭﺭﻡ ﺭﺍ ﺷﮑﺴﺘﻢ
ﺑﺮﺍﯼ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺑﻮﺩﻡ
ﺧﻮﺩﻡ … ﻣﻨﻮ ﺑﺒﺨﺶ !
.
.
من با بعضیا خیلی تفاهم دارم ، مثلا حالمون از همدیگه بهم میخوره !


به جز خـــــــــــــــــــدا کسی رو داری بهت بگه : “من باهاتم” ؟؟؟
.
.
تلفن همراه پیرمردى که توى اتوبوس کنارم نشسته بود زنگ خورد …
پیرمرد به زحمت تلفن را با دستهاى لرزان از جیبش درآورد ، هرچه تلفن را در مقابل صورتش عقب و جلو کرد نتوانست اسم تماس گیرنده را بخواند … رو به من کرد و گفت ببخشید ، چی نوشته ؟
گفتم نوشته “همه چیزم” ؛ پیرمرد : الو ، سلام عزیزم …
یهو دستش را جلوى تلفن گرفت و با صداى آرام و لبخندى زیبا و قدیمى به من گفت : همسرمه … مادر بچه هامه …
.
.
مادر ! من هرگز بهشت را زیر پایت ندیدم ، زیر پای تو آرزوهایی بود که از آن گذشتی به خاطر من …

.
.
آدم نیمرو باشه ولی دورو نباشه …
.
.
آدم هزاران متر زیر خط فقر باشه اما ۱میلیمتر هم زیر خط فهم نباشه !
.
.
نبودن هایى هست که هیچ بودنى جبرانشان نمیکند و آدمهایی هستند که هرگز تکرار نمیشوند و تو آنگونه ای مـــــــــــــــادر …
.
.
شناسنامه رو بی خیال !
محلِ تولد من ، آغوش گرم و پر محبت توئه مـــــادر …
.
.
بنی آدم اعضای … میگه بنی آدم … خیلی هارو شامل نمیشه !
.
.
سخت نگیر
نه زندگی رو
نه یخه ی ما رو
حالام ول کن (یخه رو عرض می‌کنم) …
ما از شما یه دل دزدیدیم که در اسرع وقت پستون میدیم ، شما از ما یه دلیل دزدیدین که اگه پسمون ندین نمی دونیم به چه دلیل باس زندگی کنیم !

.
.
بر عکس فلش مموری ها که روز به روز کوچکتر می شوند و پرظرفیت تر بعضی آدم ها روز به روز بزرگتر میشن و بی ظرفیت تر !!!
.
.
من به عشق در یک نگاه اعتقاد دارم چون در اولین نگاه زندگیم مادرم رو دیدم !
.
.
برای خوشبخت بودن ، مادر کافیست !
.
.
عکس دل و جیگر سیاه میزنن رو پاکت سیگار که به خیال خودشون ما رو ترک بدن …
مَشتی ما اگه دل و جیگرمون نسوخته بود که سمت سیگار نمیرفتیم …
.
.
بهم گفت کمى از حال و روزت بگو و من سکوت کردم و سکوت کردم و سکوت کردم ، اونقدر سکوت کردم که مطمئن شدم چیزى رو از قلم ننداختم !
.
.
اون موقع ها یه عده با چادرای ماماناشون تو کوچه خاله بازی میکردن ، یه عده دنگی دنگی توپ دولایه میخریدن ، مامان های مهربون با آب سرد کهنه بچه میشستن ، بوی نون پنیر و نارنگی تو کیفای مدرسه …
همه چیز خوب پیش میرفت تا اینکه بزرگ شدیم !
.
.
مادرها اگه منطق داشتن مادر نمیشدند ، نمیشود با منطق انقدر عاشق بود !
.
.
آهای روزگار !
برایم مشخص کن این بار کدام سازت را کوک کرده ای تا برایم بزنی !
می خواهم رقصم را با سازت هماهنگ کنم …
.
.
پهلوانان نمیشینند ؛ آبجی شما بیشین که بچه بغلته !
.
.
بهترین آدمهای زندگی شما آنهایی هستند که چایتان پیش هم یخ کرده است !
.
.
وقتی کسی در کنارت هست ، خوب نگاهش کن :
به تمام جزئیاتش
به لبخند بین حرف هایش
به سبک ادای کلماتش
به شیوه ی راه رفتنش ، نشستنش
به چشم هاش خیره شو
دستهایش را به حافظه ات بسپار
گاهی آدم ها انقد سریع میروند که حسرت یک نگاه سرسری را هم به دلت میگذارند …
.
.
مهم نیست در چه سنی باشم ، هر زمان چیز جدید یاد میگیرم دلم میخواهد فریاد بزنم : مامان بیا نگاه کن !
.
.
کاش خوشبختی هم مثه مرگ حق بود !
.
.
رمانتیک ترین داستان عاشقانه قصه رومئو ژولیت نیست که با هم مردند بلکه قصه پدربزرگ و مادربزرگیست که به پای هم پیر شدند !


حقیقت تلخ تر از آن بود که شب اش به سیگاری سرانجام یابد . . .

.

.

خاکستر سیگار :
امروز من خود را میسوزانم به خاطر تو
فردا تو خواهی سوخت به خاطر من . . .

.

.

همه میگن سیگار
من میگم سنگ صبور
همه میگن سرطان
من میگم عقده ی دل
همه میگن دود
من میگم مونواکسید غصه
همه میگن مرگ
من میگم چه بهتر . . .

.

.

چه بارانی . . .
اماچه فایده !
تو اینجا نیستی و باران بی تو ؛ یعنی سوزاندن تن سیگار

.

.

تنها نشسته‌ای
چای می‌نوشی و بغض می کنی !
سیگار پشت سیگار . . .
هیچ‌ کس تو را به یاد نمی‌آورد !
این همه آدم ، روی کهکشان به این بزرگی ؛
و تو حتی آرزوی یکی نبودی !

.

.

ای کاش بودی و میدیدی بعدتو ، تلخی طعم سیگارم را به شیرینی طعم آغوش دیگری ترجیح دادم . . .

.

.

یک پاکت سیگار . . .
شراب به مقدار لازم . . .
یه دلِ پر . . .
اینجا شروع ماجراست ، انتهایش را خدا هم نمیداند !

.

.

سخت است ؛
در افکار شلوغ بودن . . .
در سردی نگاه ها بودن . . .
در خیابان غم بودن . . .
در رویا تنها بودن . . .
و چه خوب آرامت میکند یک ” پک سیگار ”

.

.

بی سیگار که می شوم
اندکی ! فقط اندکی پول خرج می کنم و دوباره سیگار دارم . . .
اما جوانی ام ، کوه غرورم را خرج کرده ام ، هنوز تو را ندارم . . .

.

.

امشب سیگارم روشن تر است . . .
چون کامهای سنگین تره من این سیگار را داغ کرده است . . .
حسرت یک لحظه نکشیدن سیگار بعد از رفتنت در دلم مانده . . .

.

.

هیچ قطاری از این اتاق نمی گذرد !
من اینجا نشسته ام و با همین سیگار
قطار می آفرینم ! نمی شنوی !؟
سرم دارد سوت می کشد .
. .

.

.

هر کس یک جور زندگی کردن رو دوست داره !
من دوست دارم تو اتاقم
تنها باشم ، با کبریتم سیگار روشن کنم و دودش رو تماشا کنم . . .
نه ناراحتم !
نه افسرده !
فقط چیزه جذابی اون بیرون وجود نداره ، همین . . .

.

.

این آخرین پاکت بود
سیگاری نمانده برای کشیدن
تو بمان ، من منّت تو را ” می‌ کشم ”
و تو بودنت را ” بکش ”
به رخ واژه هایم . . .

.

.

من و سیگار درد مشترکیم !
از هر دویمان . . .
کسی خوب کام گرفت و بعد زیر پا له کرد . . .
درست زمانی که به آخر رسیدیم . . . !

.

.

چه روانشناس خوبی است ؛ سیگار !
از تو که عصبانی ام !
آرام ، آرام ، آرامم می کند . . .

.

.

شبیه کسی شده ام که پشت دود سیگارش با خود می گوید :
باید ترک کنم !
سیگار را ،
خانه را ،
زندگی را ،
و باز پُکی دیگر می زند . . .

.

.

دلت که برای من تنگ شد بیا سراغ زیر سیگاریم . . .
کنار قبرستان خاطرات من بشین ، فاتحه بخوان و اشک بریز . . .
من از تو درگذشتم !

.

.

سلامتی سه یار :
تنهایی
شب
سیگار . . .

.

.

داغ دوری تو یک طرف . . .
داغ قربت هم طرفه دیگه . . .
تنهایی و فشار روحی و فکرهای مداوم هم هیچ . . .
پس من چگونه سیگار نکشم !

.

.

بفهم . . .
منو درک کن . . .
نگو . . .
نگو نکش . . .
نمیتونم . . .
نمیتونم بدون سیگارم زندگی کنم . . .
چون تمام ارامشم را تقدیم من میکنه . . . !

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نظرسنجی
    ازچه سریال امریکایی بیشتر خوشتون میاد؟
    آمار سایت
  • کل مطالب : 101
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 3
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 51
  • آی پی دیروز : 2
  • بازدید امروز : 45
  • باردید دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 45
  • بازدید ماه : 45
  • بازدید سال : 85
  • بازدید کلی : 10,848